Saturday, November 24, 2012

مقاله سعيد نفيسی در روزنامه اطلاعات در بارهء تاریخچه نام ایران



مقاله سعيد نفيسی در روزنامه اطلاعات در بارهء تاریخچه نام ایران




[تصویر: download?mid=2%5f0%5f0%5f1%5f1057581%5fA...hooMailNeo]
تا اوايل قرن بيستم، مردم جهان کشور ما را با عنوان رسمي" پارس يا پرشين" مي شناختند، اما در دوران سلطنت رضاشاه که بحث رجعت به ايران باستان و تاکيد بر ايران پيش از اسلام قوت گرفته بود، حلقه اي از روشنفکران باستانگرا مانند سعيد نفيسي،محمد علي فروغي و سيد حسن تقي زاده در حکومت پهلوي اول با حمايت مستقيم رضاشاه گردهم آمده بودند که به اين منظور اقداماتي را انجام مي دادند،"سعيد نفيسي" از مشاوران نزديک رضاخان به وي پيشنهاد کرد نام کشور رسما به "ايران" تغيير يابد، اين پيشنهاد در آذر ماه 1313 شمسي رنگ واقعيت به خود گرفت.
يادداشتي را که از نظر مي گذرانيد، مقاله اي از سعيد نفيسي در روزنامه اطلاعات است که بعد از رسمي شدن عنوان ايران، دلايل و توجيه تاريخي و فرهنگي اين انتخاب را با عموم مردم در ميان گذاشته است.
[تصویر: download?mid=2%5f0%5f0%5f1%5f1057581%5fA...hooMailNeo]
سعيد نفيسي
رضاشاه آنقدر به نفيسي اعتماد داشت که وي را مسئول تحصيل و تربيت وليعهدش(محمدرضا) در دوران تحصيل سوئيس کرد که خاطرات حسين فردوست (دوست و همراه محمدرضا در سوئيس) به خوبي آن را روايت کرده است.

مقاله سعيد نفيسي :

کسانيکه روزنامه هاي هفته گذشته را خوانده اند شايد خبر بسيار مهمي را که انتشار يافته بود با کمال سادگي برگذار کرده باشند ، خبر اين بود که دولت ما به تمام دول بيگانه اخطار کرده است که از اين پس در زبان هاي اروپايي نام مملکت ما را بايد «
ايران » بنويسند .

در ميان اروپائيان اين کلمه ايران تنها اصطلاح جغرافيائي شده بود و در کتابهاي جغرافيا دشت وسيعي را که شامل ايران و افغانستان و بلوچستان امروز باشد فلات ايران مي ناميدند و مملکت ما را بزبان فرانسه « پرس » و به انگليسي « پرشيا » و به آلماني « پرزين » و به ايتاليايي « پرسيا » و به روسي « پرسي » مي گفتند و در ساير زبان هاي اروپايي کلماتي نظير اين چهار کلمه معمول بود .

سبب اين بود که هنگامي که دولت هخامنشي را در سال 550 پيش از ميلاد يعني در 2484 سال پيش کوروش بزرگ پادشاه هخامنش تشکيل داد و تمام جهان متمدن را در زير رايت خود گرد آورد چون پدران وي پيش از آن پادشاهان دياري بودند که آن را « پارسا » يا « پارسوا » مي گفتند و شامل فارس و خوزستان امروز بود مورخين يوناني کشور هخامنشيان را نيز بنا بر همان سابقه که پادشاهان پارسي بوده اند «پرسيس » خواندند و سپس اين کلمه از راه زبان لاتين در زبان هاي اروپايي به « پرسي » يا « پرسيا » و اشکال مختلف آن در آمد و صفتي که از آن مشتق شد در فرانسه « پرسان » و در انگليسي « پرشين » و در آلمان « پرزيش » و در ايتاليائي « پرسيانا » و در روسي « پرسيدسکي » شد و در زبان فرانسه « پرس » را براي ايران قديم پيش از اسلام ( مربوط به دوره هخامنشي و ساساني ) و « پرسان » را براي ايران بعد از اسلام معمول کردند .

تنها در ميان علما و مخصوصا مستشرقين معمول شده که کلمه ايران را براي تمام علوم و تمدن هاي قديم و جديد مملکت ها و نژاد ها به کار بردند و از آن در فرانسه « ايرانين » و در انگليسي « ايرانيان » و در آلماني « ايرانيش » صفت اشتقاق کردند و اين کلمه را شامل تمام تمدن هاي ايران جغرافيائي امروز و افغانستان و بلوچستان و ترکستان ( تاجيکستان و ازبکستان و ترکمنستان امروز ) و قفقاز و کردستان و ارمنستان و گرجستان و شمال غربي هندوستان دانستند و به عبارت آخري يک نام عام براي تمام ممالک ايراني نشين و يک نام خاص براي کشوري که سرحدات آن در نتيجه تجاوزهاي دول بيگانه از شمال و مشرق و مغرب در نيمه اول قرن نوزدهم ميلادي تعيين شده بود وضع کردند .

اما
کلمه ايراني يکي از قديم ترين الفاظي است که نژاد آريا با خود بدايره تمدن آورده است اين شعبه از نژاد سفيد که سازنده تمدن بشري بوده و علماي اروپا آن را به اسم هند و اروپايي ويا نزاد هندو و ژرمني و يا هند و ايراني و يا هند و آريائي خوانده اند از نخستين روزي که در جهان نامي از خود گذاشته است خود را به اسم آريا نامده و اين کلمه در زبان هاي اروپائي « آرين » به حال صفتي يعني منسوب به آريا و آري متداول شده است .

اين نژاد از يک سو از سواحل رود سند و از سوي ديگر تا سواحل درياي مغرب را فرا گرفته يعني تمام ساکنين مغرب و شمال غربي هندوستان و افغانستان و ترکستان و ايران و قسمتي از بين النهرين و قفقاز و روسيه و تمام اروپا و آسياي صغير و فلسطين و سوريه و تمام آمريکاي شمالي و جنوبي را به مرور زمان قلمرو خود ساخته است تما زبان هاي ملل مختلف آن با يکديگر روابط و مناسبات گوناگو دارد .تمام مظاهر فکر و تمدن آن با يکديگر مربوط است . داستان ها و معتقدات آن همواره با يکديگر پيوستگي داشته و همواره کره زمين مظهر خير و شر آن بوده است . در اوستا که قديم ترين آثار کتبي اين نژادست ناحيه اي که نخستين مهد زندگي و نخستين مسکن اين نژاد بوده است به اسم «
ايران وئجه » ناميده شده يعني سرزمين آرياها و نيز در اوستا کلمه « ابريا » براي همين نژاد ذکر شده است . همواره پدران ما به آرائي بودن مي باليده اند چنان که داريوش بزرگ در کتيبه نقش رستم خود را پارسي پسر پارسي و آرائي ( هريا ) از تخمه آريائي مي شمارد و بدان فخر مي کند .

در زماني که سلسله هخامنشي تمام ايرا را در زير رايت خود در آورده معلوم نيست که مجموعه اين ممالک را چه مي ناميده اند زيرا که در کتيبه هاي هخامنشي تنها نام ايالات و نواحي مختلف قلمرو هخامنشي برده شده و نام مجموع اين ممالک را ذکر نکرده اند . قطعا مي بايست در همان زمان هم نام مجموع اين ممالک لفظي مشتق از آراي باشد زيرا که تمام ساکنيت اين نواحي خود را آريائي مي ناميده اند و لفظ آريا در اسامي نجباي اين ممالک بسيار ديده شده است . قديمي ترين سند کتبي که در جهان موجود است و ضبط قديم کلمه ايران در آن مي توان يافت گفته آرا نوستن جغرافيادان معروف يوناني است که در قرن سوم پيش از ميلاد مي زيسته و کتاب وي از ميان رفته ولي استرابون جغفرافيادان مشهور يوناني از آن نقل کرده و وي آن را «
آريانا » ضبط کرده.
از اين قرار لااقل در دو هزار و دويست سال پيش اين کلمه معمول بوده است .
[تصویر: download?mid=2%5f0%5f0%5f1%5f1057581%5fA...hooMailNeo]
مقاله سعيد نفيسي در روزنامه اطلاعات/اول دي 1313
بنابراين قديمي ترين نام مملکت ما همين کلمه ايران بوده يعني نخست نام ايريا که نام نژاد بوده است نام مملکت را آبريان ساخته اند و سپس به مرور زمان ابريان ، آيران شده و در زمان ساسانيان ايران ، ايران ( به کسر اول و سکون دوم ) بدل شده است و در ضمن اران ( به کسر اول ) نيز مي گفته اند . چنانکه پادشاهان ساساني در سکه و کتيبه ها نام خود را پادشاه ايران و اران مي نوشته اند و از زمان شاپور اول ساساني در سکه ها لفظ انيران هم ديده مي شود زيار که الف مفتوح در زبان پهولي علامت نفي و تجزيه بود و انيران يعني بجز ايران و خارج از ايران و مراد از آن ممالک ديگر بوه است که ساسانيان گرفته بودند .

در همين دوره ساساني لفظ ايرانشهر يعني شهر ايران ( ديار و کشور ايران ) نيز معمول بوده است و عراق را که در ميان مملکت بدين اسم برده به اسم « دل ايرانشهر » مي ناميدند .

کلمه ايرانشهر را فردوسي و شعراي ديگر قرن پنجم و ششم ايران نيز به کار برده اند . پس مراد از ايرانشهر تمام مملکت ساسانيان بوده است چنان که تا زمان حمدالله مستوفي قزويني مولف نزهت القلوب که در اواسط قرن هشتم هجري بوده يعني تا چهارصد سال پيش همين نکته رواج داشته است و وي حدود ايران را چنين معلوم مي کند : از مشرق رود سند و کابل و ماوراء النهر و خوارزم ، از مغرب اران ( ماوراء قفقاز ) تا قلمرو روم و سوريه از شمال ارمنستان و روسيه و دشت قپچاق و دربند و از جنوب صحراي نجد بر سر راه مکه و خليج فارس .

اما کلمه ايران که اينک در ميان ما و اروپائيان معمول است و
لفظ جديد همان کلمه اي است که در زمان ساسانيان معمول بوده در دوره بعد از اسلام همواره متداول بوده است و فردوسي ايران و ايرانشهر و ايران زمين را همواره استعمال کرده و حتي شعراي غزنوي نيز ايرانشهر و ايران را در اشعار خود آورده و پادشاهان اين سلسله را خسروان اين ديار دانسته اند .

پس از اينکه اروپائيان مملکت ما را در عرف زبان خود پرس يا نظائر آن مي ناميدند و اين عادت مورخين يوناني و رومي را رها نمي کردند چه از نظر علمي و چه از نظر اصطلاحي به هيچ وجه منطق نداشت زيرا که هرگز اسم اين مملکت در هيچ زمان پراس يا کلمه اي نظير آن نبوده و همواره پارس يا پرس نام يکي از ايالات آن بوده است که ما اينک فارس تلفظ مي کنيم .

حق همين بود که ما از تمام دول اروپا خواستار شويم که اين اصطلاح غلط را ترک کنند و مملکت مار ا همچنان که ما خود همواره ناميده ايم ايران و منسوب آن را ايراني بنامند .

شکر خداي را که اين اقدام مهم در اين دوران فرخنده به عمل آمد و اين دياري که نخستين وطن نژاد آراي بوده است به همان نام تاريخي و باستاني خود خوانده خواهد شد .

اينک در پايان اين کار مهمي که به صرفه تاريخ ايران صورت گرفته است جاي آن دارد که ما نيز در ميان اصطلاح باستاني زماني ساساني و ادباي ايران را زده کنيم و مملکت ايران را هم پس از اين ايرانشهر بنويسم و بگوئيم زيرا گذشته از آن که يادگار حشمت و شکوه ساسانيان را زنده کرده ايم و ديار اردشير بابکان و انوشيروان را بهمان نامي که ايشان خود مي خوانده اند ناميده ايم که کلمه بسيط را به جاي دو لفظ مرکب به کار برده ايم و اميدوارم که اين پيشنهاد در همان پيشگاهي که پاسبان تمام بزرگي هاي گذشته و آينده ايران است پسنديده و پذيرفته آيد.

تهران 10 دي ماه 1313
سعيد نفيسي

شماره ارسال: #1
تاریخچه نام ایران
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------

جامعه مجازی دانشگاه پیام نور
تاریخچه نام ایران - نسخه قابل چاپ

+- جامعه مجازی دانشگاه پیام نور (http://pnuforums.ir)
+-- انجمن: بخش عمومی (/forum-12.html)
+--- انجمن: ایران زمین و جهانگردی (/forum-315.html)
+---- انجمن: تاریح ایران زمین (/forum-318.html)
+---- موضوع: تاریخچه نام ایران (/thread-36767.html)


تاریخچه نام ایران - IranIan gIrl - ۱۳۹۱/۵/۲۶ ۱۲:۵۲ صبح

مقاله سعيد نفيسی در روزنامه اطلاعات در بارهء تاریخچه نام ایران

[تصویر: download?mid=2%5f0%5f0%5f1%5f1057581%5fA...hooMailNeo]
تا اوايل قرن بيستم، مردم جهان کشور ما را با عنوان رسمي" پارس يا پرشين" مي شناختند، اما در دوران سلطنت رضاشاه که بحث رجعت به ايران باستان و تاکيد بر ايران پيش از اسلام قوت گرفته بود، حلقه اي از روشنفکران باستانگرا مانند سعيد نفيسي،محمد علي فروغي و سيد حسن تقي زاده در حکومت پهلوي اول با حمايت مستقيم رضاشاه گردهم آمده بودند که به اين منظور اقداماتي را انجام مي دادند،"سعيد نفيسي" از مشاوران نزديک رضاخان به وي پيشنهاد کرد نام کشور رسما به "ايران" تغيير يابد، اين پيشنهاد در آذر ماه 1313 شمسي رنگ واقعيت به خود گرفت.
يادداشتي را که از نظر مي گذرانيد، مقاله اي از سعيد نفيسي در روزنامه اطلاعات است که بعد از رسمي شدن عنوان ايران، دلايل و توجيه تاريخي و فرهنگي اين انتخاب را با عموم مردم در ميان گذاشته است.
[تصویر: download?mid=2%5f0%5f0%5f1%5f1057581%5fA...hooMailNeo]
سعيد نفيسي
رضاشاه آنقدر به نفيسي اعتماد داشت که وي را مسئول تحصيل و تربيت وليعهدش(محمدرضا) در دوران تحصيل سوئيس کرد که خاطرات حسين فردوست (دوست و همراه محمدرضا در سوئيس) به خوبي آن را روايت کرده است.

مقاله سعيد نفيسي :

کسانيکه روزنامه هاي هفته گذشته را خوانده اند شايد خبر بسيار مهمي را که انتشار يافته بود با کمال سادگي برگذار کرده باشند ، خبر اين بود که دولت ما به تمام دول بيگانه اخطار کرده است که از اين پس در زبان هاي اروپايي نام مملکت ما را بايد «
ايران » بنويسند .

در ميان اروپائيان اين کلمه ايران تنها اصطلاح جغرافيائي شده بود و در کتابهاي جغرافيا دشت وسيعي را که شامل ايران و افغانستان و بلوچستان امروز باشد فلات ايران مي ناميدند و مملکت ما را بزبان فرانسه « پرس » و به انگليسي « پرشيا » و به آلماني « پرزين » و به ايتاليايي « پرسيا » و به روسي « پرسي » مي گفتند و در ساير زبان هاي اروپايي کلماتي نظير اين چهار کلمه معمول بود .

سبب اين بود که هنگامي که دولت هخامنشي را در سال 550 پيش از ميلاد يعني در 2484 سال پيش کوروش بزرگ پادشاه هخامنش تشکيل داد و تمام جهان متمدن را در زير رايت خود گرد آورد چون پدران وي پيش از آن پادشاهان دياري بودند که آن را « پارسا » يا « پارسوا » مي گفتند و شامل فارس و خوزستان امروز بود مورخين يوناني کشور هخامنشيان را نيز بنا بر همان سابقه که پادشاهان پارسي بوده اند «پرسيس » خواندند و سپس اين کلمه از راه زبان لاتين در زبان هاي اروپايي به « پرسي » يا « پرسيا » و اشکال مختلف آن در آمد و صفتي که از آن مشتق شد در فرانسه « پرسان » و در انگليسي « پرشين » و در آلمان « پرزيش » و در ايتاليائي « پرسيانا » و در روسي « پرسيدسکي » شد و در زبان فرانسه « پرس » را براي ايران قديم پيش از اسلام ( مربوط به دوره هخامنشي و ساساني ) و « پرسان » را براي ايران بعد از اسلام معمول کردند .

تنها در ميان علما و مخصوصا مستشرقين معمول شده که کلمه ايران را براي تمام علوم و تمدن هاي قديم و جديد مملکت ها و نژاد ها به کار بردند و از آن در فرانسه « ايرانين » و در انگليسي « ايرانيان » و در آلماني « ايرانيش » صفت اشتقاق کردند و اين کلمه را شامل تمام تمدن هاي ايران جغرافيائي امروز و افغانستان و بلوچستان و ترکستان ( تاجيکستان و ازبکستان و ترکمنستان امروز ) و قفقاز و کردستان و ارمنستان و گرجستان و شمال غربي هندوستان دانستند و به عبارت آخري يک نام عام براي تمام ممالک ايراني نشين و يک نام خاص براي کشوري که سرحدات آن در نتيجه تجاوزهاي دول بيگانه از شمال و مشرق و مغرب در نيمه اول قرن نوزدهم ميلادي تعيين شده بود وضع کردند .

اما
کلمه ايراني يکي از قديم ترين الفاظي است که نژاد آريا با خود بدايره تمدن آورده است اين شعبه از نژاد سفيد که سازنده تمدن بشري بوده و علماي اروپا آن را به اسم هند و اروپايي ويا نزاد هندو و ژرمني و يا هند و ايراني و يا هند و آريائي خوانده اند از نخستين روزي که در جهان نامي از خود گذاشته است خود را به اسم آريا نامده و اين کلمه در زبان هاي اروپائي « آرين » به حال صفتي يعني منسوب به آريا و آري متداول شده است .

اين نژاد از يک سو از سواحل رود سند و از سوي ديگر تا سواحل درياي مغرب را فرا گرفته يعني تمام ساکنين مغرب و شمال غربي هندوستان و افغانستان و ترکستان و ايران و قسمتي از بين النهرين و قفقاز و روسيه و تمام اروپا و آسياي صغير و فلسطين و سوريه و تمام آمريکاي شمالي و جنوبي را به مرور زمان قلمرو خود ساخته است تما زبان هاي ملل مختلف آن با يکديگر روابط و مناسبات گوناگو دارد .تمام مظاهر فکر و تمدن آن با يکديگر مربوط است . داستان ها و معتقدات آن همواره با يکديگر پيوستگي داشته و همواره کره زمين مظهر خير و شر آن بوده است . در اوستا که قديم ترين آثار کتبي اين نژادست ناحيه اي که نخستين مهد زندگي و نخستين مسکن اين نژاد بوده است به اسم «
ايران وئجه » ناميده شده يعني سرزمين آرياها و نيز در اوستا کلمه « ابريا » براي همين نژاد ذکر شده است . همواره پدران ما به آرائي بودن مي باليده اند چنان که داريوش بزرگ در کتيبه نقش رستم خود را پارسي پسر پارسي و آرائي ( هريا ) از تخمه آريائي مي شمارد و بدان فخر مي کند .

در زماني که سلسله هخامنشي تمام ايرا را در زير رايت خود در آورده معلوم نيست که مجموعه اين ممالک را چه مي ناميده اند زيرا که در کتيبه هاي هخامنشي تنها نام ايالات و نواحي مختلف قلمرو هخامنشي برده شده و نام مجموع اين ممالک را ذکر نکرده اند . قطعا مي بايست در همان زمان هم نام مجموع اين ممالک لفظي مشتق از آراي باشد زيرا که تمام ساکنيت اين نواحي خود را آريائي مي ناميده اند و لفظ آريا در اسامي نجباي اين ممالک بسيار ديده شده است . قديمي ترين سند کتبي که در جهان موجود است و ضبط قديم کلمه ايران در آن مي توان يافت گفته آرا نوستن جغرافيادان معروف يوناني است که در قرن سوم پيش از ميلاد مي زيسته و کتاب وي از ميان رفته ولي استرابون جغفرافيادان مشهور يوناني از آن نقل کرده و وي آن را «
آريانا » ضبط کرده.
از اين قرار لااقل در دو هزار و دويست سال پيش اين کلمه معمول بوده است .
[تصویر: download?mid=2%5f0%5f0%5f1%5f1057581%5fA...hooMailNeo]
مقاله سعيد نفيسي در روزنامه اطلاعات/اول دي 1313
بنابراين قديمي ترين نام مملکت ما همين کلمه ايران بوده يعني نخست نام ايريا که نام نژاد بوده است نام مملکت را آبريان ساخته اند و سپس به مرور زمان ابريان ، آيران شده و در زمان ساسانيان ايران ، ايران ( به کسر اول و سکون دوم ) بدل شده است و در ضمن اران ( به کسر اول ) نيز مي گفته اند . چنانکه پادشاهان ساساني در سکه و کتيبه ها نام خود را پادشاه ايران و اران مي نوشته اند و از زمان شاپور اول ساساني در سکه ها لفظ انيران هم ديده مي شود زيار که الف مفتوح در زبان پهولي علامت نفي و تجزيه بود و انيران يعني بجز ايران و خارج از ايران و مراد از آن ممالک ديگر بوه است که ساسانيان گرفته بودند .

در همين دوره ساساني لفظ ايرانشهر يعني شهر ايران ( ديار و کشور ايران ) نيز معمول بوده است و عراق را که در ميان مملکت بدين اسم برده به اسم « دل ايرانشهر » مي ناميدند .

کلمه ايرانشهر را فردوسي و شعراي ديگر قرن پنجم و ششم ايران نيز به کار برده اند . پس مراد از ايرانشهر تمام مملکت ساسانيان بوده است چنان که تا زمان حمدالله مستوفي قزويني مولف نزهت القلوب که در اواسط قرن هشتم هجري بوده يعني تا چهارصد سال پيش همين نکته رواج داشته است و وي حدود ايران را چنين معلوم مي کند : از مشرق رود سند و کابل و ماوراء النهر و خوارزم ، از مغرب اران ( ماوراء قفقاز ) تا قلمرو روم و سوريه از شمال ارمنستان و روسيه و دشت قپچاق و دربند و از جنوب صحراي نجد بر سر راه مکه و خليج فارس .

اما کلمه ايران که اينک در ميان ما و اروپائيان معمول است و
لفظ جديد همان کلمه اي است که در زمان ساسانيان معمول بوده در دوره بعد از اسلام همواره متداول بوده است و فردوسي ايران و ايرانشهر و ايران زمين را همواره استعمال کرده و حتي شعراي غزنوي نيز ايرانشهر و ايران را در اشعار خود آورده و پادشاهان اين سلسله را خسروان اين ديار دانسته اند .

پس از اينکه اروپائيان مملکت ما را در عرف زبان خود پرس يا نظائر آن مي ناميدند و اين عادت مورخين يوناني و رومي را رها نمي کردند چه از نظر علمي و چه از نظر اصطلاحي به هيچ وجه منطق نداشت زيرا که هرگز اسم اين مملکت در هيچ زمان پراس يا کلمه اي نظير آن نبوده و همواره پارس يا پرس نام يکي از ايالات آن بوده است که ما اينک فارس تلفظ مي کنيم .

حق همين بود که ما از تمام دول اروپا خواستار شويم که اين اصطلاح غلط را ترک کنند و مملکت مار ا همچنان که ما خود همواره ناميده ايم ايران و منسوب آن را ايراني بنامند .

شکر خداي را که اين اقدام مهم در اين دوران فرخنده به عمل آمد و اين دياري که نخستين وطن نژاد آراي بوده است به همان نام تاريخي و باستاني خود خوانده خواهد شد .

اينک در پايان اين کار مهمي که به صرفه تاريخ ايران صورت گرفته است جاي آن دارد که ما نيز در ميان اصطلاح باستاني زماني ساساني و ادباي ايران را زده کنيم و مملکت ايران را هم پس از اين ايرانشهر بنويسم و بگوئيم زيرا گذشته از آن که يادگار حشمت و شکوه ساسانيان را زنده کرده ايم و ديار اردشير بابکان و انوشيروان را بهمان نامي که ايشان خود مي خوانده اند ناميده ايم که کلمه بسيط را به جاي دو لفظ مرکب به کار برده ايم و اميدوارم که اين پيشنهاد در همان پيشگاهي که پاسبان تمام بزرگي هاي گذشته و آينده ايران است پسنديده و پذيرفته آيد.

تهران 10 دي ماه 1313
سعيد نفيسي